کهنه فروش تو کوچه مون داد میزد :  کهنه میخریم، وسایل شکسته و درب و داغون میخریم ...

 بی اختیار فریاد زدم : قلب شکسته ای  که روزگاری قیمت داشت  هم میخری؟ 

  گفت: اگر برایت ارزش داشت، به دست نا اهل و بی لیاقت نمی دادی تا آنرا بشکند ...

راست میگفت ...