ای دلبر من ! ای قد و بالات سه نقطه!
ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه...

لب بووووق دهن بووووق تمام سر و تن بووووق!
اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه...

برخیز و میان همگان جلوه گری کن!
حال همه در حال تماشات سه نقطه...

با دشمن خود یاری و با یار چو دشمن!
ای آنکه تولا و تبرات سه نقطه...

آخر به زری یا ضرری یا که به زوری
میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه...

چشم من و گیسوی تو (نه) چادر تو (خوب)!
دست من و بازوی تو (نه) پات سه نقطه...

"تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت"
این بخش خطرناک شده ، کات ! سه نقطه...

آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن!
ای بر پدر کل ادارات سه نقطه...

هادی جمالی