میچرخد این تسبیح
می چرخد این تسبیح و دستی هیچ پیدا نیست
پشت سر هم دانه ها یک ریز می آیند
یک دانه روشن ، دیگری تاریک
ریز و درشت دانه ها در رشته ای باریک
نه می توانی رشته را دیدن ،
نه دست را در کار گردیدن
می چرخد این تسبیح و عمر ما پایان پذیرد عاقبت
اما ...
"اما" رها کن ! جای "اما" نیست !
می چرخد این تسبیح و دستی هیچ پیدا نیست...
شفیعی کدکنی

+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۶/۱۴ ساعت 12:17 توسط سياوش سالاریان
|