می چرخد این تسبیح و دستی هیچ پیدا نیست

پشت سر هم دانه ها یک ریز می آیند

یک دانه روشن ، دیگری تاریک

ریز و درشت دانه ها در رشته ای باریک

نه می توانی رشته را دیدن ،

نه دست را در کار گردیدن

می چرخد این تسبیح و عمر ما پایان پذیرد عاقبت

 اما ...

"اما" رها کن ! جای "اما" نیست !

می چرخد این تسبیح و دستی هیچ پیدا نیست...

شفیعی کدکنی