لحظه ی دیدار نزدیک است ...

باز من دیوانه ام ، مستم !


باز می لرزد دلم ، دستم !


باز گویی در جهان دیگری هستم ...


های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ !


های ! نپریشی صفای زلفکم را ، دست !


و آبرویم را نریزی ، دل !


ای نخورده مست ،


لحظه ی دیدار نزدیک است ...

اخوان ثالث