امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان ، با من سحر کن ...


بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه ، دستی بزن ، مطرب خبر کن

گل های شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند

تا طاق ابروی بت من تا به تا شد ،
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند

یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر
این خانه لبریز تو شد ، شیرین بیان! حلوای تر!

تو میر عشقی ! عاشقان بسیار داری
پیغمبری ! با جان عاشق کار داری

امشب تمام عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی با من بمان ، با من سحر کن...


صالح اعلا