وقت رفتن
گفتمش بي تو چه ميبايد کرد ؟
عکس رخساره ي ماهش را داد
گفتمش همدم شبهايم کو ؟
تاري از زلف سياهش را داد
وقت رفتن همه را ميبوسيد
به من ازدور نگاهش را داد
يادگاري به همه داد و به من
انتظار سر راهش را داد ...


+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۰/۳۰ ساعت 19:27 توسط سياوش سالاریان
|