روزي از روزها ، شبي از شب ها،خواهم افتاد و خواهم مرد

 اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم

تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم ،

 نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه

 پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،

 افتاده باشم و جان داده باشم
همین ...

دکتر شریعتی