اگر بار گران بودیم ، رفتیم



لحظه ایست بس سخت و ناراحت کننده ...

روز 9 تیر 1390 بود که یا علی گفتیم و عشق آغاز شد ...

حالا بیش از دو سال از تاسیس باران عشق میگذره و تو این مدت باهاش زندگی کردم ...

با خاطراتش ، با شعراش ، با آهنگاش ، با عکساش ، با پیام های شما ...

و حالا فک میکنم به اون چیزی که میخواستم تو این مدت رسیدم

در حال حاضر هم مثل سابق در این زمینه مطالعه و انگیزه لازم رو ندارم . خلاصه اون زمان جوان بودیم و ...

از زمان تاسیس سایت تا امروز به طور منظم و حتی در شرایط سخت هم از ارسال مطلب براتون دریغ نکردم ، ولی در حال حاضر احساس میکنم این روند امکان داره مثل قبل نتونه ادامه پیدا کنه و دچار افت در کیفیت مطالب یا تعداد مطالب ارسالی و نهایتا تعداد بازدیدکننده ها بشه.

من هم دوست نداشتم این اتفاق بیفته و به قول معروف خواستم تو اوج خداحافظی کنم ...

خلاصه ما دیگه رفتنی شدیم و شما موندین و گنجینه ای عظیم شامل 413 مطلب اعم از اشعار ، داستان و جملات زیبا که براتون تو این مدت به یادگار گذاشتم .

ممنون از حمایتی که تو این دو سال کردین و قطعا با انرژِی مثبت شما بود که تا امروز سایت رو سرپا نگه داشتم.


عاشقانه ها را پایانی نیست ...

خداحافظ ، برای همیشه ...


هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم ...


بنال ای نی


بنال ای نی که من غم دارم امشب

نه دلسوز و نه همدم دارم امشب


دلم زخم است از دست غم یار

هم از غم چشم مرهم دارم امشب


همه چیزم زیادی می‌کند ، حیف !

که یار از این میان کم دارم امشب


چو عصری آمد از در، گفتم ای دل !

همه عیشی فراهم دارم امشب


ندانستم که بوم شام رنگین

به بام روز خرم دارم امشب


برفت و کوره‌ام در سینه افروخت

ببین آه دمادم دارم امشب


به‌ دل جشن عروسی وعده کردم

ندانستم که ماتم دارم امشب...


شهریار