بیتی از حافظ
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان ؛
غم مخور ...

نشسته گرد نامردی به روی چهره دنیا
صداقت طبل تو خالی ، زمین آکنده از نیرنگ
محبت گم ترین واژه ، تمام مردمان دلسنگ
دل من ! جان یک آدم به یک ارزن نمی ارزد
ببین پشت خدا هم ، آه ! از این بیداد می لرزد
برادر هم نمی پرسد دگر حال برادر را
چه آسان می برد از یاد ، دختر ، مهر مادر را
خداوندا ! بشر این است؟ همین بی مهر ناآدم؟
همین نامرد را دادی مقام اشرف عالم؟
تو کز جمله ملائک هم فزون کردی مقامش را
تو که بر دوش او دادی چنین بار امانت را
چرا در او نخشکاندی خدا ، تخم خیانت را؟
جسارت میکنم اما بگو ای خالق عالم ؛
به جرم خوردن گندم چه کردی با بنی آدم؟
در این سو خواجه آورده شکم از باد بی دردی
نمی خیزد از این گنداب جز عاروق نامردی
از این سو عفتی کهنه ، از آن سو کودکی بی نان
به رنگ تار و پود شب ، پـُراز تاول ، پر از خالی
در این سو دستهایی هم به رنگ بارش باران
خوشا بر حالت ای مولا ! تو اما باز گهگاهی
فرو می ریخت فریادت درون خلوت چاهی
من از فریاد لبریزم ، پـُرم از درد ناگفته
به هر چاهی که سر کردم ، درونش یوسفی خفته
دلم لالا ، دلم لالا ، دل بی تاب من لالا
شرف بازیچه ای گشته در آغوش عروسک ها
عفاف بکر یک دختر به یک لبخند پایبند است
ببین نرخ نجابت را در این بازار ما چند است
در این دنیای ما شهوت به ریش عشق می خندد
چه تهمت های سنگینی ببین بر عشق می بندند
هنوز این واعظان اما غبار آلوده می دانند
به گوش مردم نادان هنوز ازعدل می خوانند
برای بچه ماهی ها امان از کوسه می گیرند
از این غافل که ماهی ها در آب گنده می میرند
بخواب آرام در سینه ، بیارام ای دل عاشق
نمی یابی دگر اینجا رفیق یکدل و صادق
دلم لالا ، دلم لالا ، دل بی تاب من لالا
نشسته گرد نامردی به روی چهره دنیا...
چقدر فاصله اينجاست بين آدم ها
چقدر عاطفه تنهاســت بين آدم ها
كسي به حال شقايق دلش نمي سوزد
و او هنوز شكوفاست بين آدم ها
كسي به خاطر پروانه ها نمي ميرد
تب غرور چه بالاست بين آدم ها
و از صداي شكستن كسي نمي شكند
چقدر سردي و غوغاست بين آدم ها
ز مهرباني دل ها دگر سراغي نيست
چقدر قحطي روياست بين آدم ها
غريب گشتن احساس درد سنگيني ست
و زندگي چه غم افزاست بين آدم ها
مگر كه كلبه دل ها چقدر جا دارد؟
چقدر راز و معماست بين آدم ها
چه مي شود همه از جنس آسمان باشيم
طلوع عشق چه زيباست بين آدم ها...
مریم حیدرزاده
شهریار